شاید کمتر ماهی ازعمر ناچیزم بگذرد و سری به گنجینه ی بی مثالی که در دوران جوانی برای خوداندوخته ام نزنم...
آری گنجینه ای که روح آزرده و افسرده ام را مرهمی به بلندای عشق و امید می بخشد و نسیم دلنوازش توان ادامه راه را به من عطا می کند.
و آن گنجینه چیزی نیست جز بخش کوچکی ازآثار و تصاویر و دستنوشته ها و وصیت نامه شهدای اردکان، که سالها پیش در قالب چند نمایشگاه مورد استفاده قرار گرفت.
گلستانی است که هر گل از آن بوی خاصی می دهد وعطر جان افزای هر بخش ازآن تجسم رایحه ی بهشتی است .
و برای امروز که در آستانه روز قدس قرارداریم فرازی از وصیت نامه سردار شهید دیارمان ، شهید ذبیح الله عاصی زاده را بازهم زمزمه می کنم ، فرازی که شاید بارها و بارها در وجودم طنین محبت و غرور افکنده و از باده ی پرافتخارش سر مست گردیده ام:
گزیده وصیت نامه سردار شهید ذبیح الله عاصی زاده: ((هم اکنون در میعادگاه عشق و شهادت در حجله گاه خون ، عروس سرخ شهادت را در بر می گیرم و به دنبال خط سرخی که از لابه لای گونی های سنگرم و از بیابانهای تفتیده خوزستان گذشته می روم تا به کاروان شهدا که آرام آرام به سوی تجلی گاه حق در حرکت است بپیوندم . حافظ ولایت فقیه باشید و امام و رهبر مان را همچون نگین انگشتر در میان خود نگهدارید تمام مشکلات مملکت را بدون سر و صدا حل کنیدو بگذارید این قلب امت لحظه ای درد نگیرد . سفارش دوم این است که ملت ما الان باید خود را بسازند تا فرد فرد این مملکت یک مربی باشند و اول از خودمان شروع کنیم تا فردا بتوانیم برای صدور انقلابمان و زنده کردن اسلام در کشورهای عربی در حال خواب ، مربی و ناجی داشته باشیم. سفارش بعدی این است که موقعی که سلاحهای ما به زمین افتاد برای برداشتنش از همدیگر سبقت بگیرید و نگذارید خون شهیدان ما بخشکد و باید هرچه سریعتر و با سرعت عمل بیشتر راهشان را ادامه دهید ، راه همان راه حسین است . هدف اسلام است و مقصد کربلا و سپس قدس عزیز است.))